ترجمه مقاله

خشکنای

لغت‌نامه دهخدا

خشکنای . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) نای گلو را گویند و بعربی حلقوم . (برهان قاطع). مجرای نفس و سرفه است از درون و آن طبقاتی است غضروفی ، مَسحَط، سلجان ، مَزرَد، زُلقوم حَنجور، حَنجَرَه . (یادداشت بخط مؤلف ): تدکیم ؛ بسرخود در خشکنای کسی زدن . (منتهی الارب ). غَلصَمَه ؛ سرخشکنای گلو مع بن زبان و رگهای آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله