ترجمه مقاله

خشکه

لغت‌نامه دهخدا

خشکه . [ خ ُ ک َ / ک ِ] (ص نسبی ، اِ) پلاو (پلو) بی روغن . || آردگندم ناپخته . (برهان قاطع). || نان مخصوصی است . (یادداشت بخط مؤلف ). || نوعی آهن زودشکن . (یادداشت بخط مؤلف ). || در اصطلاح تدبیر منزل بمعنی استخدام نوکر و خادمه است با ماهیانه ٔ نقدی بی طعام و بی لباس . (یادداشت بخط مؤلف ).
- زراعت خشکه ؛ زراعت دیمی . (یادداشت بخط مؤلف ).
- سرفه خشکه ؛ سرفه ٔ بدون خلط. (یادداشت بخط مؤلف ).
- سرماخشکه ؛ سرمای بدون بارندگی . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله