ترجمه مقاله

خشک شنجی

لغت‌نامه دهخدا

خشک شنجی . [ خ ُ ش َ ] (حامص مرکب ) فالجی . بی حسی و بیحرکتی عضو. (یادداشت بخط مؤلف ) :
پیری و درازی و خشک شنجی
گویی به گه آلوده لتره غنجی .

منجیک .


ترجمه مقاله