خشک شده
لغتنامه دهخدا
خشک شده . [ خ ُ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) از آب افتاده . بدون رطوبت شده . از نم افتاده .
یکی بگفت نه مسواک خواجه گنده شده است
که این سکاله و گوه سگ است خشک شده .
یکی بگفت نه مسواک خواجه گنده شده است
که این سکاله و گوه سگ است خشک شده .
عماره .