ترجمه مقاله

خصوم

لغت‌نامه دهخدا

خصوم . [ خ ُ ] (ع اِ) ریشه . (منتهی الارب ). || اصلها و دهنه های وادی . || ج ِ خَصم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) : آنچه شیر برای تو می سگالد، از این معانی که بشمردی چون تضریب خصوم نیست . (کلیله و دمنه ). بر تراکم حوادث و تزاحم افواج خصوم و تلاطم امواج هموم تغافل و تخاذل پیشه ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله