ترجمه مقاله

خطابیه

لغت‌نامه دهخدا

خطابیه . [ خ َطْ طا بی ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از غلاة شیعه که از یاران ابوخطاب اسدی اند. او خود را به ابی عبداﷲ الامام جعفر الصادق علیه السلام نسبت می داده ، چون آن حضرت غلو ابوخطاب را درباره ٔ خود احساس فرمود از او تبرا جست . ابوخطاب هم بمجرد آنکه به اعراض امام نسبت بخود پی برد، مردم را بسوی خود خواند و دعوی امامت کرد و گفت :امامان پیمبران باشند و ابوالخطاب نیز یکی از آنانست و بمردم فهماند که پیمبران فرمانبرداری ابوالخطاب را بر همگی ناس واجب شمرده اند. بدین گفتار نیز قناعت نورزیده و اتباع او گفتند: امامان اﷲ و دو فرزند امیرالمؤمنین حسن و حسین پسران خدا می باشند و امام جعفر صادق نیز خداست ، لکن ابوالخطاب از او برتر است ، علی و امثال او که باشند که گواهی دروغ را برای موافقان خود بر ضرر مخالفان خویش حلال شمردند و گفته اند که بعد از قتل ابوالخطاب ، امام معمر است و جماعتی از معمر پیروی کردند و او را پرستش کردند بهمان نحو که ابوالخطاب را می پرستیدند و گفته اند که بهشت نعیم دنیوی و دوزخ درد و رنج این جهان است و دنیا فناناپذیرد،محرمات را مباح شمردند، همچنین فرائض را ترک گفتند و گفته اند امام بعد از قتل معمر «بزیع» باشد و معتقدند که بهر مؤمنی از جانب حق وحی و در بین یران بزیعهستند کسانی که از جبرئیل و میکائیل برتر باشند و آنان هیچگاه نمیرند، بلکه چون بنهایت کمال رسند بملکوت ارتقاء یابند و گفته شده است که امام بعد از قتل ابوالخطاب عمروبن بنان العجلی بود. (از شرح مواقف ).
ترجمه مقاله