ترجمه مقاله

خفا

لغت‌نامه دهخدا

خفا. [ خ ِ ] (ق ) بطور مخفیانه . (یادداشت بخط مؤلف ). پنهانی . پوشیدگی . (ناظم الاطباء) :
آنچنان کآن زن در آن حجره ٔ خفا
خشک شد او و حریفش ز ابتلا.

مولوی .


- در خفا ؛ در پنهانی . در پوشیدگی . در نهانی :
ور همی بینند این حیرت چراست
تا که وحی آمد که آن اندر خفاست .

مولوی (مثنوی ).


روح را در غیب خود اشکنجهاست
لیک تا نجهی شکنجه در خفاست .

مولوی .


ترجمه مقاله