ترجمه مقاله

خفر

لغت‌نامه دهخدا

خفر. [ خ َ] (ع مص ) مزد گرفتن بجهت امان دادن و پناه دادن بر اثر آن مزد. || شکستن پیمان و غدر کردن باکسی . خُفور. خَفور، منه : خفر به خفوراً (بفتح و ضم خاء). || وفا کردن بعهد خود، منه : خفر بعهده خفراً. || نگاهبان و بدرقه شدن و نگاهداری کردن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) .
ترجمه مقاله