ترجمه مقاله

خفش

لغت‌نامه دهخدا

خفش . [ خ َ ف َ ] (ع اِ) خردی چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || علتی بی درد در پلکهای چشم . || علتی که بشب بهتر بیند تا بروز و در ابر تا روز صاف بی ابر. (ناظم الاطباء). بیماریی در چشم و آن رقیق و ضعیف بودن قرنیه و عنبیه باشدکه نور در هر دو فروشود و پیش بعضی اطباء ضعف بینائی با نم و تری مژه . روزکوری . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله