ترجمه مقاله

خلت

لغت‌نامه دهخدا

خلت . [ خ ُل ْ ل َ ] (ع اِمص ) دوستی . مهربانی . مصادقت . رفاقت . (یادداشت بخط مؤلف ). خلة. دوستی صادق : بدین کارها خدا مرا خلعت خلت داد. (قصص الانبیاءص 58). تأسیس مبانی خلت و تمهید قواعد قربت از شوائب و معائب مبرا و معرا شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
این محب حق ز بهر علتی
وآن دگر رابی غرض خود خلتی .

مولوی (مثنوی ).


رجوع به خلة شود.
ترجمه مقاله