خلوت گزینلغتنامه دهخداخلوت گزین . [ خ َل ْ وَ گ ُ ] (نف مرکب ) خلوت نشین . منزوی . آنکه خلوت اختیار کند. (یادداشت بخط مؤلف ). گوشه نشین . مجرد. (ناظم الاطباء).