ترجمه مقاله

خلیة

لغت‌نامه دهخدا

خلیة. [ خ َ لی ی َ ] (ع اِ) کشتی بزرگ . || کشتی که بدون راندن ملاحان روان باشد. || کشتی که تابع وی زورق خرد بود. || خانه ٔ زنبور که در وی عسل نهد. || خم مانندی از گل یا چوب درون تهی برای عسل نهادن زنبوران . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خلایا: عرض الخلیة؛ پهنخانه . (یادداشت مؤلف ). || اسفل درخت که به خم ماند. || ناقه ٔ گذاشته شده برای دوشیدن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ماده شتری که بچه ٔ خود را رها کرده و به بچه ٔ ناقه ٔ دیگری مایل باشد. (مرصع) .
ترجمه مقاله