ترجمه مقاله

خمد

لغت‌نامه دهخدا

خمد. [ خ َ ] (ع مص ) فرومردن زبانه ٔ آتش که آتش هنوز باقی است . منه : خمدت النار. || بیهوش شدن بیمار و یا مرد. منه : خمد المریض . || کم شدن سختی تب . || خوابانیدن آتش در جایی . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله