ترجمه مقاله

خمک

لغت‌نامه دهخدا

خمک . [ خ ُ م َ ] (اِ) صدای دست بر دست زدن با اصول و ضرب گرفتن مطابق ساز. (انجمن آرای ناصری ) (از ناظم الاطباء). || (اِ مصغر) مصغر خم . (ناظم الاطباء). || دف خرد که چنبرش از روی بوده و نیک عمیق باشد. (شرفنامه ٔ منیری ).
ترجمه مقاله