ترجمه مقاله

خنذق

لغت‌نامه دهخدا

خنذق . [ خ َ ذَ ] (معرب ، اِ) معرب کنده ٔ فارسی . گودی که گرداگرد حصار و قلعه و لشکرگاه کنند. (ناظم الاطباء). گودی که گرداگرد بارو و حصار کنند برای محافظت . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خندق شود.
- غزوه ٔ خنذق . رجوع به «احزاب » و «روز خندق » و ترکیبات «خندق » شود.
ترجمه مقاله