ترجمه مقاله

خنع

لغت‌نامه دهخدا

خنع. [ خ َ ] (ع مص ) فجور کردن و متهم گردیدن . || نرمی کردن مرد با زنان و معاشرت کردن با آنان به مغازله و ملاعبه . منه :خنع الرجل النساء. || ذلیل و خاضع گردیدن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خنع له خنوعاً؛ ای ذلیل و خاضع گردید مر او را.
ترجمه مقاله