ترجمه مقاله

خنگ زیور

لغت‌نامه دهخدا

خنگ زیور. [ خ ِ وَ ] (ص مرکب ) هر اسب ابلق و دورنگ . (ناظم الاطباء) :
اگر بر اژدها و شیر جنگی
بجنباند عنان خنگ زیور.

عنصری .


زمین نوردی خنگ زیور اسبی
که هست زیور اسبان خنگ زیور.

مسعودسعد.


آن لعبت کشمیر و سرو کشمر
چون ماه دوهفته درآمد از در
با زیور گردان کارزاری
با مرکب تازی خنگ زیور.

مسعودسعد.


ترجمه مقاله