ترجمه مقاله

خنیفقان

لغت‌نامه دهخدا

خنیفقان . [ خ َ ف َ ] (اِخ ) دهی بزرگ و بر سر راه فیروزآباد است و آن را بپارس خنافگان خوانند و از آنجا تا فیروزآباد سخت راه دشوار است ، همه ٔ تنگها و کوهستان درشت و لگام گیرهاست و آن راه مخوف باشد از پیاده ٔ دزدو هوای آن سردسیر است و معتدل و منبع... از آنجاست و مردم آنجا کوهی طبع باشند اما در این ایام همایون خلدها اﷲ آن راه و غیر آن ایمن است و کس را زهره نیست کی فسادی کند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 134 / 135).
ترجمه مقاله