خواجه وش
لغتنامه دهخدا
خواجه وش . [ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ] (ص مرکب ) کدخدامنش . (یادداشت بخط مؤلف ) :
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه وش .
مرد خواجه وش و رعیت شکل بود و خود را خلع کرد. (از تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی در شرح حال ابن یمین ).
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه وش .
مولوی .
مرد خواجه وش و رعیت شکل بود و خود را خلع کرد. (از تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی در شرح حال ابن یمین ).