ترجمه مقاله

خوادع

لغت‌نامه دهخدا

خوادع . [ خ َ دِ ] (ع اِ) ج ِ خادع : ابوعلی را پیش تخت خواند و اسرار فضاء لوح خاطر او به انواع خوادع امانی بنگاشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اما جایی که بأس حسام ... روی نمود بخوادع کلام و روادع ملام ... التفاتی نرود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله