ترجمه مقاله

خوارتر

لغت‌نامه دهخدا

خوارتر. [ خوا / خا ت َ ] (ص تفضیلی ) حقیرتر. پست تر :
مرا خوارتر چون سه فرزند خویش
نبینم بهنگام بایست بیش .

فردوسی .


گر کف او را مسخرستی دریا
خوارترستی ز سنگ لؤلؤ مکنون .

فرخی .


ترجمه مقاله