خواکندلغتنامه دهخداخواکند. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) شهرکیست [ بماوراءالنهر در فرغانه ] انبوه به کشت و برز بسیار. (حدود العالم ). این نقطه همان خواقند است که در کلمه ٔ خواقندی گذشت . (یادداشت مؤلف ).