ترجمه مقاله

خورده برده

لغت‌نامه دهخدا

خورده برده . [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ب ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) کنایه از حقوق است و رشوه است خصوصاً، و آن زری است که حکام وارباب شرع به پنهانی در ازای کاری گیرند، و گرفتن بظاهر را هم گفته اند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
- خورده برده از کسی نداشتن ؛ افعال بد پنهان پیش کسی نداشتن . رازی از فعل بدی نزد کسی نداشتن . رودربایستی از کسی نداشتن . هراس از کسی نداشتن . پیش کسی سرّی که فاش شدن آن موجب خجلت شود نداشتن . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله