ترجمه مقاله

خورده بین

لغت‌نامه دهخدا

خورده بین . [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ص مرکب ) نکته سنج . باریک بین . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). || دانا. (شرفنامه ٔ منیری ). || عیب جوی . (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ). || (اِ مرکب ) آلتی از ابصار که هر چیز کوچکی بواسطه ٔ آن خیلی بزرگ دیده میشود و ذره بین نیز گویند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله