ترجمه مقاله

خور

لغت‌نامه دهخدا

خور. (اِخ ) دهی است جزء دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در 33هزارگزی شمال خاوری کرج و 13هزارگزی خاور راه چالوس به کرج . این دهکده در کوهستان قرار دارد با آب و هوای سرد و 744 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و میوه و سیب زمینی و لبنیات و عسل می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباسبافی است . در آنجا یک باب دبستان و امامزاده ای وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ترجمه مقاله