ترجمه مقاله

خوش حساب

لغت‌نامه دهخدا

خوش حساب . [ خوَش ْ / خُش ْ ح ِ ] (ص مرکب ) خوش معامله . آنکه در معامله دغلکاری ندارد. آنکه در داد و ستد و وام خواهی و وام گیری راست کردار است .
- آدم خوش حساب ؛ آنکه دین خود رابموقع و بدون معطلی می پردازد. مقابل بدبده . مقابل بدحساب .
ترجمه مقاله