خوش غلاف
لغتنامه دهخدا
خوش غلاف . [ خوَش ْ / خُش ْ غ ِ ] (ص مرکب ) شمشیری که به اندک حرکت از نیام خود بخود بدرآید. (غیاث اللغات ) :
مگو عاشق پس از مردن ز شوق درد یار افتد
چو تیغ خوش غلاف از جوش بیرون از مزار افتد.
مگو عاشق پس از مردن ز شوق درد یار افتد
چو تیغ خوش غلاف از جوش بیرون از مزار افتد.
ابوتراب (از آنندراج ).