خولهلغتنامه دهخداخوله . [ ل ِ ] (ص ) خالی . ضد پر. (ناظم الاطباء). نقیض پر. (از برهان قاطع) : سیکی ده بخانه وام شده ست پنج از آن خوله پنج از آن ماله .سوزنی (ازانجمن آرای ناصری ).