ترجمه مقاله

خون افزای

لغت‌نامه دهخدا

خون افزای . [ اَ ] (نف مرکب ) خون افزاینده . که خون بسیار تولد کند او را. (یادداشت مؤلف ) : این منفعت مردم خون افزای و گرم مزاج را سودتر از آن دارد که خداوند ذات الجنب ... را. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). مزاج مردم خون افزای گرم و تر باشد و خون او غلیظ و سخت سرخ باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اگر مردم خون افزای از بهر عرق النساء و نقرس و درد اندامها... از هر یک چندی فصد کند روا باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و سرخی خون او کمتر از سرخی خون مردم خون افزای باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله