ترجمه مقاله

خون خریدن

لغت‌نامه دهخدا

خون خریدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) جان خود را از کشته شدن با پرداخت پولی رهانیدن .(از آنندراج ): فلانی با پرداخت وجهی خون مرا خرید.
ترجمه مقاله