خون نداشتنلغتنامه دهخداخون نداشتن . [ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) هدر بودن خون مقتول . قصاص نداشتن قاتل . قتلی بدون قصاص بودن . (آنندراج ). || رگ نداشتن . بی غیرت بودن . بی حمیت بودن . || ضعیف بودن . رنجور بودن . ضعف مفرط داشتن .