خون نشاندن
لغتنامه دهخدا
خون نشاندن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب )کنایه از شکستن حدت خون . (از آنندراج ) :
چرا هوای لبت خون من بجوش آورد
اگر نشاندن خون از خواص عناب است .
چرا هوای لبت خون من بجوش آورد
اگر نشاندن خون از خواص عناب است .
ظهیر فاریابی (از آنندراج ).