خویش را گرد گرفتن
لغتنامه دهخدا
خویش را گرد گرفتن . [ خوی / خی گ ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خود را جمع کردن :
قطره ٔ آبی که درخواهد شد از ابر بلند
گرد گیرد خویش را و پس به دریا افکند.
قطره ٔ آبی که درخواهد شد از ابر بلند
گرد گیرد خویش را و پس به دریا افکند.
میرخسرو (از آنندراج ).