ترجمه مقاله

خوی

لغت‌نامه دهخدا

خوی . (اِ) خود. مغفر. کلاه خود. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) :
سیاوخش است پنداری میان شهر و کوی اندر
فریدون است پنداری میان درع و خوی اندر.

دقیقی .


ترجمه مقاله