ترجمه مقاله

خیاط

لغت‌نامه دهخدا

خیاط. (ع اِ) آنچه جامه بدان دوزند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رشته . نخ . (یادداشت بخط مؤلف ). || سوزن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). مِخیَط، ابره . (یادداشت مؤلف ).
- سَم ّ الخیاط ؛ چشم سوزن . چشمه ٔ سوزن . کون سوزن . (یادداشت مؤلف ) : حتی یلج الجمل فی سَم ّ الخیاط.(قرآن 40/7). از چند مخارم که از سم خیاط و مضم قماط تنگ تر بود بگذشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || گذرگاه . || مسلک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
ترجمه مقاله