ترجمه مقاله

خیرت

لغت‌نامه دهخدا

خیرت . [ خ َ رَ ] (ع اِمص ) نیکوئی . خیر. (یادداشت مؤلف ) : گمان می برد که خیرت او در آن است که آن باوی بود و نشان آن خیرت آنکه خدای تعالی به وی داد و اکنون خیرت وی در آن بوده است که با وی نبود و نشان آنکه از وی بازستد. پس بخیرت خوش در هر دو حال شاد باشد و ایمان آرد بدانکه خدای بد نکند در حق وی الا آنک خیرت وی و خیرت خود نداندخداوند بهتر داند. (کیمیای سعادت ). خیرت بندگان حق جل شانه و عم سلطانه در آن است . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله