ترجمه مقاله

خیرو

لغت‌نامه دهخدا

خیرو. (اِ) خطمی باشد. بعضی گویند نوعی از گل خطمی است و آن سرخرنگ و سفیدرنگ می باشد که خبازی هم آن است و بعربی آنرا خیروج گویند و بعضی گفته اند که خیری گل همیشه بهار باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از شرفنامه ٔ منیری ). هبس . منثور. نمام . (از منتهی الارب ). شب بو. (یادداشت مؤلف ) :
تا خوید نباشد برنگ لاله
تا خار نباشد ببوی خیرو.

فرخی .


همیشه تا نباشد لاله چون گل
گل بابونه تا نبود چوخیرو.

شمس فخری .


در باغ به خیرو رخ خوب ار بنمایی
خیره شود از شرم رخ خوب تو خیرو.

فریدالدین احول (از آنندراج ).


ترجمه مقاله