ترجمه مقاله

خیکی

لغت‌نامه دهخدا

خیکی . (ص نسبی ) منسوب به خیک .آنچه در خیک گذارند و حمل کنند. (یادداشت مؤلف ).
- آلوخیکی ؛ آلویی که پس از خشک شدن در خیک میریزند و کمی به آن آب میزنند و نگاه می دارند که مرطوب باشد. (یادداشت مؤلف ).
- پنیر خیکی ؛ نوعی پنیر است که در خیک نگاهداری میشود. (یادداشت مؤلف ).
- روغن خیکی ؛ روغنی که در خیک نگاهداری میشود. (یادداشت مؤلف ).
|| در تداول لوطیان ناچیز، پَپِه ، چُلْمَن . (یادداشت مؤلف ). || قَلب ، غلط. بد. قلابی . نادرست . ناصحیح . (یادداشت مؤلف ).
- خیکی درآمدن ؛قلابی درآمدن چیزی که گمان صحت به آن میرفت .
ترجمه مقاله