ترجمه مقاله

دادخواهی

لغت‌نامه دهخدا

دادخواهی . [ خوا / خا ](حامص مرکب ) عمل دادخواه . تظلم . شکوه . رفع قصه . برداشت قصه . گزارش . ظلامه .مظلمه . تظلم و شکایت مظلوم از ظالم و درخواست دفع ظلم . (ناظم الاطباء) :
از آن دادخواهی هراسان شده
بر او دانش آموزی آسان شده .

نظامی .


ترجمه مقاله