ترجمه مقاله

دادران

لغت‌نامه دهخدا

دادران . (نف مرکب ) راننده ٔ داد. عدالت ورزنده . عدل ورزنده . دادکننده :
یا رب تو هر چه بهترو نیکوترش بده
این پادشاه عادل و سالار دادران .

سعدی .


ذبیح اﷲ او بد ز پیغمبران
پسندیده ٔ داور دادران .

شمسی (یوسف و زلیخا).


ترجمه مقاله