ترجمه مقاله

داغ نشاندن

لغت‌نامه دهخدا

داغ نشاندن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) قرار دادن داغ . داغ کردن :
بزم صحبت گرم خواهی شمع آیین برفروز
داغ را در سینه بنشان ناله را آواز کن .

مخلص کاشی .


ترجمه مقاله