ترجمه مقاله

دالو

لغت‌نامه دهخدا

دالو. (اِ) در تداول مردم اصفهان زنی که طاس و بقچه ٔ بانویی را به حمام برد و بازگرداند. عجوزه و پیرزن . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ): پیر دالو؛ پیری سخت پیر. زنی سخت پیر.
ترجمه مقاله