ترجمه مقاله

دانش

لغت‌نامه دهخدا

دانش . [ ن ِ ] (اِخ ) اسمش میرزا محمدرضی از سادات عالی درجات مشهد رضوی است . این چند شعر از او نوشته شده است :
وعده ٔ همصحبتان رفته روز محشرست
دیر می آید قیامت کشت تنهایی مرا.
به کویش رفتم و در پای من خاری شکست آنجا
بحمداﷲ که شد تقریبی از بهر نشست آنجا.
باغ را از رخنه ٔ دیوار می بینم مباد
باغبان تا در گشاید موسم گل بگذرد.
تاک را سیراب کن ای ابر نیسان زینهار
قطره تا می میتواند شد چرا گوهر شود.
بامید وصالت در شب هجر
نمی خوابم چو خون بیگناهان .

(آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 88).


وفات وی را صاحب قاموس الاعلام ترکی 1076 هَ . ق . نوشته است .
ترجمه مقاله