ترجمه مقاله

دانه

لغت‌نامه دهخدا

دانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) هر یک از برآمدگی های خرد در بدن هنگام ابتلای ببرخی از بیماریها چون آبله و آبله مرغان و جز آن . برآمدگیهای ریزه و خردکه گاه ابتلای به آبله مرغان و سرخک و جز آن در بدن پدید آید. بَژ. آبله ریزه که بر اندام برآید: داحوس ، داحس ؛ ریشی یا دانه ای است که میان ناخن و گوشت پیدا شود و از آن ناخن بیفتد. (منتهی الارب ). || هر یک از برآمدگیهای خرد در بدن که نه از ابتلای به بیماری باشد بلکه از عوارضی داخلی برآید و همچون خال نماید اما برنگ پوست یا اندکی سیرتر از رنگ پوست .
ترجمه مقاله