ترجمه مقاله

دان کردن

لغت‌نامه دهخدا

دان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دانه کردن . جدا کردن دانه های چیزی و بیشتر در انار مستعمل است و گاه در باقلی و انگور و گندم و جو. از هم باز کردن دانه های برخی از میوه ها را. حبه ها را از گوشت جدا کردن (در میوه چون انار). حبه کردن .
ترجمه مقاله