ترجمه مقاله

داه

لغت‌نامه دهخدا

داه . [ ه َ ] (اِخ )استرابون پارتیها را از مردم داه داند و این مردم وقوم را سکائی شمارد. (ایران باستان ج 3 ص 2192 و 2198). طایفه ای از سکاها که در شمال گرگان و در ساحل جنوب شرقی دریای خزر سکنی داشتند موسوم به داه یا بزبان اوستائی «دا اِ» بودند. (ایران باستان ج 1 ص 227). و نیز رجوع به همان کتاب ج 1 ص 454 شود. داها. داهه .
ترجمه مقاله