ترجمه مقاله

دخال

لغت‌نامه دهخدا

دخال . [ دِ ] (ع مص ) شتر آب خورده را میان دو شتر تشنه در آوردن در آبخور تا بخورد قدری که نخورده باشد. (آنندراج ). || درآمدن بعضی مفاصل در بعض . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) نیت .قصد: دخال الرجل ؛ نیت مرد و نهانی او. (آنندراج ).
ترجمه مقاله