ترجمه مقاله

دختن

لغت‌نامه دهخدا

دختن . [ دُ ت َ ] (مص ) مخفف دوختن باشد. رجوع به دوختن شود. || دوشیدن . (برهان ) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر). رجوع به دوشیدن شود. || اندوختن و جمع کردن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر).
- دردختن ؛ مخفف «دردوختن » که سعایت و بدگویی و غیبت کردن و متهم داشتن است . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
ترجمه مقاله