دخته
لغتنامه دهخدا
دخته . [ دُ ت َ / ت ِ ](ن مف ) دوخته . دو چیز بهم متصل شده بوسیله ٔ خیاطت یامیخ . خیاطت کرده . (جهانگیری ). مخفف دوخته است که خیاطت کرده باشد. (برهان ) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر). || دوشیده . (برهان ) (آنندراج ) :
سرانجام چون شیر او دخته شد
زن و مرد از آن کار پردخته شد.
سرانجام چون شیر او دخته شد
زن و مرد از آن کار پردخته شد.
فردوسی (از جهانگیری ).