ترجمه مقاله

دخن

لغت‌نامه دهخدا

دخن . [ دَ خ َ ] (ع مص ) بوی دود گرفتن طعام . (منتهی الارب ).دودگند شدن طعام . (تاج المصادر بیهقی ) (المصاد زوزنی ). || دودگند کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || بد شدن خوی کسی و ردی و پلیدی گردیدن وی . (منتهی الارب ). || هیزم انداختن بر آتش و فاسد گردانیدن وی را تا دود برآورد. (منتهی الارب ). || بزرگ شکم شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله